سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بعد از اینکه جای انگشتانم را به روی همه ی آینه های خانه به یادگار گذاشتم و رو به تک تکشان گفتم که دلم برایشان تنگ شده است؛

جایی میان دفترم یا شایدم هم میان افکارم (چه فرقی می کند؟) نوشتم:

باز آی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین     کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود.

و باز رویم را به همان آینه های لک دار کردم و گفتم:

نیا، به این خاطر که آشوب و فریادم به آسمان می رود. بیا تنها به خاطر اینکه جای نازنین ها بر چشم است.......


+ تاریخ جمعه 90/6/11ساعت 9:23 عصر نویسنده polly | نظر